غریب آشنا ( یکشنبه 86/8/13 :: ساعت 2:20 عصر)
من هم شبی به خاطره تبدیل میشوم خط میخورم زهستی و تعطیل میشوم من هم شبی به خواب زمین میروم فرو بر دوش خاک حامله تحمیل میشوم من هم شبی قسم به خدا مثل قصه ها با فصل تلخ خاتمه تکمیل میشوم قابیل مرگ، نعش مرا میکشد به دوش کم کم شبیه قصه هابیل میشوم حک میکند غروب، مرا شاعری به سنگ از اشک و آه و خاطره تشکیل میشوم یک شب شبیه شاپرکی می پرم ز خاک در آسمان به آیینه تبدیل میشوم |
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||